بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

سبزی پلو


الآن ساعت 12:30 شب ِ. باز هم جای شما خالی، رفتم از یخچال یه کاسه سبزی پلو و کوکوسبزی پیدا کردم و دارم خدمتش می رسم...

آخه من هر چی می گم یه وعده غذا در روز برام کمه، گوش نمی کنن.


تو خجالت نمی کشی که هنوز هم دوشنبه شب ها 90 نگاه می کنی؟! یه بار هم آدم می خواد دیروقت زنگ بزنه که طرف از خواب بپره، اونوقت شاد و شنگول گوشی رو برمی داره میگه دارم نود نگاه می کنم...!


در مورد غذاهایی که عکسشون رو گذاشته بودم قبلاً، دو تا از دوستان مشفق تماس گرفتن و گفتن که کمتر روغن بریز، بیشتر عمر کنی! راست می گین، حسابش از دستم در رفته بود، اما روغنش قرار بود بی کلسترول باشه، امیدوارم تولید کننده اش دروغ نگفته باشه.


لایحه ی جرایم اینترنتی که تحویل مجلس شده، می تونه تقریباً هر نوشته ای در اینترنت (و به خصوص وبلاگ ها) رو مشمول مجازات کیفری بین پنج تا پانزده سال زندان بکنه. امیدوارم زودتر تصویب بشه تا ما هم دست از این بازی ها برداریم و بشینیم سر درس و زندگیمون.


هر از گاهی دو تا میل برای یادآوری تولد دوستانم از یاهو دریافت می کنم. مشکل اینجاست که نمی دونم یاهو دقیقاً کدوم افراد رو خبر داره و اصولاً از کجا خبر داره. ضمناً تولد بعضی رو هم که لازم دارم، بهم خبر نمی ده. ما که آخرش نفهمیدیم.

اینا رو گفتم که بگم تولد حامد ه. (من کِی گفتم حامد ح.؟!) مبارک! حامدآقا، ایشالا صد و بیست سال زنده باشی(شاید تو این صد و بیست سال بالاخره ما بتونیم شیرینی عروسیت رو بگیریم! اصلاً چرا تابستون به من شیرینی ندادی؟!).


از امروز استراحت تموم شد و شروع کردم به درس خوندن. به خدا راست می گم! این آپ و این سبزی پلو هم مال زنگ تفریح بود. پس فعلاً خداحافظ.


نظرات 4 + ارسال نظر
سرور 1387/10/10 ساعت 04:35 http://ssoorroor.blogsky.com

امیدوارم حتما زنگ تفریحت تموم شده باشه..مال من که به این زودی ها تموم نمی شد!!

حنان 1387/10/10 ساعت 07:24

سلام

خوبی ریزقولی :دی

میگم در راستای پست پیشت و غلط املایی و اینا، این حامد ح. هست یا حامد ه. ؟ :دی

بعدشم عزیز من، برادر مهربون! ساعت 11:30 زنگ میزنی من چی جوابت رو بدم؟ من الان پدر بزرگ مادر بزرگم خونمونن. اینا 8 شام می خورن نهایت 10 می خوابن! خلاصه شرمنده... (من 90 نمی دیدم یکی دیگه رو میگه :دی)

حالا این دفعه دیگه هر جوری شده باهات حرف میزنم! جون خودم :دی

پششششششششششششش اونو صداشو درنیار! کسی نمی فهمه...

آهان، خب ببخشید که مزاحم شدم.

محمد حسن 1387/10/11 ساعت 00:12

سلام حاجی

خوبی؟

اگه منظورت حامد ه. هست که ما همین امروز در خدمتشون فرحزاد بودیم و اونی که باید می گرفتیم و گرفتیم.

در ضمن احمد جان اون هیسسسسسسسسسسسسسسس نه پششششششششششششش

پششششششششششششش یه چیز دیگست :دی

سلام مدیر. آلمانیش رو گفتم خب! بیخود کردین، من تو همه ی این شیرینی ها سهم دارم! گفته باشم!

محمدرضا 1387/10/11 ساعت 06:42

دو شب پیش یکی انگار از اون دنیا بهم زنگ زد. تو این شرایط سخت زندگی چه انرژی بهم داد. تازه صداش تاخیر هم نداشت!!

پس تو هم به احضار روح اعتقاد داری؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد