بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

سورپریز

سلام،

 

اول بگم، فردا قراره سورپریزتون کنم. خودتونو آماده کنین.

 

اگه گفتین الآن دلم برای چی تنگ شده؟

هارد کامپیوترم!

یه عالمه آهنگ روش داشتم، حالا از درد بی آهنگی، به رادیو کلاسیک آلمان گوش میدم! خودمم باورم نمی شه...

 

یه نمونه امتحان بهم دادن که آمادگی منو برای اون امتحان مهمه بسنجن. دیشب یعنی یکشنبه زدم، امروز هم تصحیح کردیم. انتظار داشتم بهتر بشم. نشون داد که الآن برای امتحان آماده نیستم، اما ناامیدکننده هم نبود. فهمیدم که کجاها ضعف دارم و اینا...

 

یادتونه این افغانی ها رو وقتی خواستن از ایران بیرون کنن، می گفتن ما نمی ریم، ما ایرانی هستیم!

بابا به نظر من که به نفعشون شد. نه که از ایران اخراج شدن و افغانستان هم همیشه ی خدا منطقه جنگی حساب می شه، اینجا شده پر از پناهنده ی افغانی. راحت بهشون اجازه پناهندگی می دن.

حالا باید ببینیدشون. اونایی که می گفتن ایرانین، حالا دیگه ایران رو هم قبول ندارن. میان میشینن تو رستوران، بلندبلند آلمانی صحبت می کنن. قیافه هاشون؟ توپ! همچین به خودشون می رسن:

هیکل ها باربی، قیافه ها ماهواره ای!

 

به مامان می گم این نسل افغان ها دارن حاصل دسترنج نسل قبلی رو می خورن. چون قبلی ها زحمت کشیدن، یه کاری کردن که تا ابد افغانستان منطقه جنگی حساب بشه. اونوقت اینا اومدن دارن تو اروپا حال می کنن. کار که می کنن هیچ، یه پول اضافه هم به خاطر پناهجو بودن از دولت می گیرن. زِرت و زِرت هم بچه میارن. نسل بعدی هم که می خواد دانشگاه بره و... . دو روز دیگه صاحب اینجا میشن!

 

به همین مناسبت ترانه ای رو آماده کردم که دوستان می تونن با من همخوانی کنن(البته با اجازه از ایشون و اوشون*، تک خوان های گروه):

 

بَکابُل جان سلام،

بَکابُل جان سلام،

بکابل جان، بکابل جان، بکابل جان سلام،

افغانستان سلام!

 

*ما سیاست های کلی این بلاگ رو نفهمیدیم. بالاخره از افراد اسم می بریم یا نه؟ عکس افراد رو قرار می دیم یا نه؟

 

نظرات 3 + ارسال نظر
حنان 1386/07/16 ساعت 23:20

فعلا اول

بخونم میام!

آخه کی کامنت می ذاره که می ترسی؟ گفتم که بازدیدکننده های اینجا حال این لوث بازی ها رو ندارن.

احتمال زیاد، نفر آخر هم هستی!

حنان 1386/07/16 ساعت 23:28

سلام

مردم از خنده

انتظار نداشتم آخرش این شعره رو بزنی!!!!

افغانی با هیکل باربی! نمی دونم چرا فقط تو ذهنم افغانیا همه مردن (مرد هستن!) :دی
این صفت الان مال خانوما بود دیگه؟
باز تو به زنا نگاه کردی؟ :))

ای آقا! یادمه گوگل یه انشا در مورد این نوشته بود و آخرش اون سلمونیه که سر افغانیه رو نمیزد، دنباله ویزا می گشت که بره افغانستان :)

نه، همشون مرد نیستن!

به خدا من سرم پایینه!

این انشا رو یادم نمیاد، احتمالا من هنوز به دنیا نیومده بودم.

از این آواره از این سرگردانش رو ننوشته بودی :)

بلد نبودم، کاملشو بنویس یه بار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد