بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

هفته نامه

با سلام خدمت خوانندگان محترم هفته نامه ی احمد.

 

این تبلیغ این بالا از کجا اومده؟ اصلاً با اجازه ی کی اومده؟

 

عرضم به خدمتتون که کلاس صبح تا ظهرها، سه شنبه تموم شده. اینم عکسش.(دومی از راست، معلممونه) شکر خدا این دفعه دیگه فاصله، خانم ها اینور- آقایون اونور و... همه چی رعایت شده.

برای ماه بعد هم ثبت نام کردم. از فردا شروع می شه. احساس می کنم واقعاً تأثیر داشت.

اون یکی کلاس ِ بعد از ظهرها هم که سر ِ جاشه. تا دو هفته دیگه. ۱۵روز مونده تا اون امتحان لعنتی. گاهی بدجوری ناامید می شم. میگم ولش کن، قبول نمی شم...

 

دیشب ساعت ها رو کشیدن عقب، حالا زرتی شب می شه! نمی دونم این چه رسمیه. چه کار مزخرفیه. بابا ما دو سال این کار رو نکردیم، هیچ اتفاقی نیفتاد. تازه خیلی هم به نفع کشور شد!! باورتون نمی شه؟

 

من در یه حالت، حالم از آدم ها به هم می خوره، حتی اگه دوست خودم باشه. این که یکی بخواد دهنشو بچسبونه در ِ گوش من، یعنی که بقیه نشنُفَن، اونوقت هی جُک بی تربیتی تعریف کنه، اونم پشت سرهم.

حالا اینا رو گفتم که بگم می خوام یه جُک آلمانی تعریف کنم:

شما خوابیدین تو تختخواب... تلفن زنگ می زنه. خانم گوشی رو برمی داره، میگه باشه،‌ اشکالی نداره...ازش می پرسین کی بود. می گه: شوهرم بود، گفت که دیرتر میاد، چون با تو رفته بیرون یه قهوه بخوره!!

 

تو خیابون یه پسره رو دیدم، روی تی شرتش، عکس چه گوارا بود. یعنی این جوری به نظرم اومد. تعجب کردم. چند روز بعد دیدم تو یه برنامه ورزشی تلویزیون، مجری یه پیراهن درآورد، گفت اینا رو دیدین مُد شده؟ اینا چه مورینیو ِ! یعنی کله ی خوزه مورینیو رو ورداشتن، از اون کلاه کج ها گذاشتن رو سرش، چاپ کردن رو لباس ها. شده عین چه گوارا!

 

یه مدت تو روزنامه ها و تلویزیون اینجا دعوا راه افتاده بود که چرا یه خانومه تو یه برنامه ی زنده، گفته که نازی ها خیلی هم بد نبودن، چون مثلاً اتوبان ها رو برای اولین بار در آلمان ساختن...

حالا من قضاوتی ندارم، چیزی که معلومه، اینه که هیتلر، خودش آلمان رو ساخت، خودش هم نابودش کرد.

اما اینکه بالاخره اتوبان رو کی ابداع کرد(اصلا این کلمه ی Autobahn که خودش آلمانیه!) به اینجا رسیدم:

اولیش قبل از هیتلر کلنگ خورده، بعد در دوره هیتلر افتتاح شده. اما هیتلر وقتی رأی میاره، ساخت ۲۰تا اتوبان رو شروع می کنه، واسه همین، همه فکر می کنن که ابداع یا اختراع هیتلر بوده.

حالا به ما چه!

 

یادم نمیاد چی دیگه می خواستم امروز بنویسم. حالا بقیه اش دفعه بعد.

 

فعلاً برام دعا کنین، یعنی برای امتحانم. امر ِ دیگه ای نیست.

خداحافظ

 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1386/08/06 ساعت 19:37

سلام

جهت اینکه بگم مثلا دقت دارم یا مثلا به جای نکته اصلی به انحرافی ها می پردازم:

اااااااااا (اینا کسره داره!) تو هنوز این کیفت رو داری؟ :دی

بی تربیت به رئیس کلا میگمت :دی

سلام

حواسم به اون کیف بود، اما فکر نمی کردم کسی بفهمه. چون ترم آخر هم اینو نمی بردم دانشگاه.

حالا اگه خودت رو هم معرفی کنی،‌ خیلی خوب می شه.

حنان 1386/08/07 ساعت 20:39

سلام
شرمنده!‌ جاهای دیگه نمیذاره بدون اسم نظر بدیم!‌ یادم رفت بزنم!

من بودم :دی
از ااااا (اینا کسره داره) باید می فهمیدی!

یا از :دی

موفق باشی

من هیچی نمی فهمم!

امیرو 1386/08/08 ساعت 09:08

سلاملکم !!

چطوری پسر ؟ چه خبرا ؟ هفته نامه نویس !!

من چمدونم از کجا اومده ! از خودت باید بپرسیم ! تو از اولم با این مروا سر و سری داشتی ! نذار بگم ! :دی

این امتحانه که میگی قضیش چیه ؟‌ بیشتر توضیح بده بفهمم . مثه تافله یه جورایی ؟
شایدم گفتی و من یادم رفته . تو که ته کلاس زبان بودی حالا چرا اینقدر باید کلاس بری ؟

این جوکا رو باید خصوصی واسم تعریف کنی ! اینجا زشته اِ !!

عرض دیگه ای !!!! فعلا نداریم تا بعد برسیم خدمتون !‌ الان باید برم

سلام،

خوبم.

چی از کجا اومده؟

این امتحان مثل تافله، برای دانشگاه های آلمان. تو پست های بعدی بیشتر توضیح می دم.
بابا سطحش خفنه. کار من نیست!

حالا قشنگ بود یا نه؟

می رسیم خدمتتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد