بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

ترسوی بدقول!

سلام.

از پنجشنبه تا حالا هی می خوام آپ کنم، نمی شه. حالا چرا پنجشنبه؟

 

عرضم به خدمتتون که پنجشنبه رفتم یه جلسه ی سخنرانی. اولش هم بگم که طبق معمول من دیر رسیدم، طبق معمول کلی شرمنده شدم، طبق معمول کلی تو دلم به خودم فحش دادم که چرا آدم بدقولی هستم و بالاخره طبق معمول به خودم قول دادم که از این به بعد خودم رو عوض می کنم. طبق معمول هم آدم نشدم. چرا؟ چون همون فرداش یه جا قرار داشتم و ۵دقیقه دیر رسیدم، فقط شانس آوردم که قضیه ماست مالی شد و آبروم نرفت.

 

داشتم سخنرانی رو تعریف می کردم. کلاً بحث جالبی بود. اما الآن حوصله ندارم براتون تعریف کنم. راستش باید یه وقتی بذارم و یه خلاصه فارسی بنویسم. موضوعش در مورد رسانه ها بود. بیشترش هم برای من تازه بود، برای همین خوشم اومد. حالا بعداً می گم چی بود...

 

یه چیز جالب: رئیس مرکز اسلامی هامبورگ اینجا رو خونده. همون پست های روزهای آخر رمضون و عید فطر و فضیه اتحاد اسلامی و انسجام چی چی و...

اونوقت به بابام گفته بود. بابا اومد خونه گفت: چی نوشتی پشت سر مرکز اسلامی تو اون وبلاگت؟!

من همچین ترسیدم. آخه یادم نبود که دقیقاً چی نوشته بودم. از این ترسیدم که اون موقع حرف بدی زده باشم و... رفتم خوندم دیدم فقط یه بار اسم بردم، تازه چیز خاصی هم نگفته بودم.

به هر حال مقدم رئیس مرکز اسلامی رو به این بلاگ گرامی می داریم. حالا چرا بابامو خبر کردین؟!

کلاً پدر من به چیزی که خبر نداشته باشه، مشکوکه، می ترسه. چون بلاگ منو نمی خونه و چون فکر می کنه من شعارهام رو تو بلاگم هم می نویسم، اگه برم ایران، منو یکراست از فرودگاه می برن اوین. خبر نداره که پسرش ترسوتر از این حرفاس. بی تعارف می گم که ترسو هستم. چه وقتی تو پلی تکنیک بودم، چه الآن. اصلاً اگه وضع بدتر بشه، ممکنه شروع کنم به تعریف و تمجید از اونا!! (الآن شاهین و بقیه دارن یه جوری به من نگاه می کنن)

 

یه برنامه تلویزیونی مستند پخش شد، در مورد ثروتمندترین و بانفوذترین خانواده آلمان. یه سیاست جالبی که اعضای اون دارن، اینه که هیچ وقت با رسانه ها صحبت نمی کنن. جالبه، نه؟ تهیه کننده این فیلم ادعا می کرد که از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ داشته در این مورد تحقیق می کرده. برای حرف هاش هم اسناد مکتوب داشت. حالا این ثروتی که ۲۰میلیارد یورو تخمین می زنن، از کجا اومده؟ و چرا سکوت در برابر رسانه ها؟

به نظر من تا زمانی که این فیلم پاسخ داده نشده، نباید قضاوت کرد.

 

اما ادعای فیلم ساز: می گه وقتی پدربزرگ اینا کله گنده شد، که تو کارخونه هاش برای ارتش نازی، باطری تولید می کرد. باطری هواپیما، موشک و... جرم دوم اینه که اون زمان از اسرای جنگی به عنوان کارگر استفاده می کرده. مثلاً اردوگاه کار اجباری. اما از همه بدتر اینکه اون اسرای بخت برگشته، بدون وسایل ایمنی با مواد سمی کار می کردن، به طوری که در یکی از کارخونه ها، ماهانه ۸۰نفر می مردن!

بعد از جنگ، این کارخونه دار رو می گیرنش تا در دادگاه معروف نورنبرگ، همراه بقیه جنایتکاران جنگی، محاکمه بشه. همه اعدام می شن، اما این یه دونه، آزاد میشه! بعدشم برای تسریع در بازسازی آلمان، کارخونه هاش رو برمی گردونن و نتیجه اش می شه این همه ثروتی که الآن دارن.

 

حالا چه جوری اون پدربزرگه از دادگاه جون سالم به در می بره و دوباره ثروتش رو زنده می کنه، الله اعلم.

 

خدا رو شکر ما پولی نداریم که به کسی جواب پس بدیم...

 

نظرات 7 + ارسال نظر

اقا من چقدر از شیطنتت خوشم اومده... اگه دختر بودم تورت می کردم!!!..... I love u

حنان 1386/09/03 ساعت 23:15

سلام

آقا منم خیلی ازت خوشم اومد! اگه دختر بودی تورت می کردم :دی

می گم حساب شوخی داری با این رئیس مسلمونا دیگه که باز پررو بازی در میاری؟

تو بیخود کردی! خوب شد که دختر نیستم.

نه والا، من یه بار فقط دیدمش.

امیرو 1386/09/04 ساعت 15:11

سلام

وب خوبی داری به منم سر بزن ! شیطونم که هستی !! اگه دختر بودی حتما می گرفتمت
تور چیه ؟ تور مال ماهیه ! فقط به شرطی که مثل الآن اینقده مو نداشتی !!

چاکریم ، حالا کی بر می گردی ؟ کم کم .... بله !

شما دو تا هیچ کاری غیر از مسخره کردن نظرات دیگران ندارین؟!

ای بابا، کاش دختر بودم ها...

فعلاً که برنامه ای ندارم. اگه همه چی خوب پیش بره که نرفته، تابستون میام دیگه، لابد، هان؟ نمی دونم.

چاقو 1386/09/04 ساعت 18:09

حالا می‌خوان چیکار کنن؟ می‌خوان کارخونشونو مصادره کنن؟ یا اونا قوی‌تر از این حرفان؟

یه سؤال فلسفی: اگه بابا بزرگ من پولشو با دزدی به دست آورده باشه (قبلا) تو می‌تونی اونو الان از من پس بگیری؟ اگه آره چقدرشو؟

نه، مصادره چیه. ممکنه این ژورنالیست همه رو دروغ گفته باشه. بعدشم اگه می خواستن مصادره کنن، تا حالا کرده بودن.

والا قوی تر بودن رو نمی دونم. تا جایی که من پرسیدم، تمام آدم های پولدار آلمان با اینا دوستن. مردم عادی هم که گوششون از جاروجنجال های مطبوعات پره. به نظر من این قضیه حتی روی فروش بی ام و هم اثری نخواهد داشت، چه برسه به مصادره و...

این سؤالت رو از یه حقوق دانی کسی بپرس، برای من هم جالبه که جوابشو بدونم.

حنان 1386/09/05 ساعت 21:11

سلام

امروز داداشت اومده بود در خونه به همراه خانوم گرامی شون که اسمشون فاطمه هست (این فاطمه رو بی زحمت بولد شده بخونین!)

می گفت ما نفهمیدیم بلاخره تو حنانی یا این (اشاره به فاطمه بولد شده :دی)

ما هم که استدلالای تکراریمون رو آوردیم و فهماندیم که اشتباه از جای دیگس!

حالا اینو می خواستم بگم!
وسطش گفتم وبلاگ احمد رو می خونین؟ گفتن اااا مگه بازم وبلاگش رو راه انداخته!!!؟؟؟

یادم رفت اینا رو واسه چی گفتم!؟؟

فقط تاکید می کنم که حنان منم! :دی

حنان 1386/09/05 ساعت 21:22

سلام

یادم اومد! می خواستم یه چیزی بگم که ترسیده بودم حسین و اینا بیان اینجا رو بخونن بی ادبی بشه! :دی


می دونی که من کلا خیلی مودبم ؛)

اون اینه : هــــــــــــــــر کــــــــــــــــی آپ نــــکنـــــــــــــه خـــــــــره :دی

آهااااااایی همه بدونین:

این حنان خیلی بی ادبه، مثل اون حنان نیست.

:)) الان اینجا رو خوندم . اتفاقا وقتی می خوندم اصلا یه جوری نگاه نمی کردم . منم می ترسم ، نسبت به خیلی از رفقایی که سر نترس دارند . لیکن مشکل من و تو اینجا نیست :دی

آقا یه اعتراضی بکنید این وحید هاشمیان رو بازی بدن
ضمنا فکر نمی کنم بشه در اون دو مورد از اسلام دفاعی کرد ؛) حرمت امام زاده رو متولی اش نگاه می دارد برادر !
احتمالا این حکم صادره در عربستان بر محکومیت زن ِ مورد تجاوز قرار گرفته اونجا سر و صدا کرده ، نه ؟

خب خیالم راحت شد، پس هر کس یه درجه ای از ترس رو داره.

از هاشمیان خبر نداشتم. ذخیره است؟

خب استراتژی جدید برای دفاع از اسلام هم برای همین پیشنهاد شده دیگه.

این حکم عربستان را نشنیده بودم. من همه اخبار اینجا رو نگاه می کنم، خوشبختانه این خبر اینجا پخش نشده. شما هم صداشو در نیارید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد