بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

ولنتاین با تأخیر

سلام.

 

اینقدر تو این چند روز به پروپاچه ی ویکی پدیا پیچیدم که یادم رفت ولنتاین رو تبریک عرض کنم.(تبریک؟!)

بله، ولنتاین بر عموم مسلمین مبارک باد!

 

پارسال یادمه که روزنامه نوشته بود: در آستانه این روز، قیمت انواع شکلات و گل در تهران بالا رفت!

 

البته یه خاطره دیگه هم از این روز (شب) دارم:

پارسال که خواستیم بریم خونه ی فرید تُپُل تا یه شکم سیر، عدس پلو بخوریم، حسابی تو ترافیک گیر افتادم. و تازه اون شب بود که فهمیدم این سنت حسنه، چه جایگاه والایی در سُنَن ایرانی و اسلامی ما ایرانیان پیدا کرده، که وسط هفته اینطوری همه جا ترافیک شده!

و همون شب بود که برای نجات از ترافیک، بزرگراه اشرفی اصفهانی رو کشف کردم، به مانند کریستف کلمب، که قاره ی آمریکا را!

 

آهان، می خواستم درباره این داستان جدید فساد مالی در آلمان بنویسم، فقط یه نکته داشت که ممکنه جالب باشه.

قضیه این بوده که پلیس یهو(!) فهمیده که حدود ۱۰۰۰ میلیاردر آلمانی، سال هاست که با کمک بانک ها و مؤسسات مالی کشور لیختنشتاین (باور کنید گفتنش تمرین می خواد!) از دادن مالیات به دولت آلمان فرار می کنن. حالا اینش زیاد ربطی به ما نداره، فقط همینقدر بدونید که وقتی تنها راه درآمد دولت مالیات ِ، برای مردم خیلی مهمه که همه مالیات بدن.

 

حالا نکته جالبش اینجاس که یه کارمند بانک در لیختنشتاین سالها تلاش(!) کرده و اطلاعات مالی این آلمانی های پولدار رو جمع آوری کرده. بعد با پلیس مخفی آلمان تماس گرفته و سی دی حاوی اطلاعات رو به قیمت ۵میلیون یورو به آلمان فروخته!

در نگاه اول به نظر میاد دولت آلمان پول زیادی داده، اما خوبیش اینه که اولاً اطلاعات درسته و همین الآن برای همه اون افراد پرونده تشکیل شده و همگی در حال بازجویی هستن، ثانیاً اگر این افراد بدهی خودشون رو به دولت بپردازن، چندین میلیارد یورو می شه!

 

موضوع شلوار جین باشه برای پست بعدی، طولانی می شه...

 

یه خبر جالب تو روزنامه خوندم:

در هامبورگ هر به طور متوسط هر مدرسه سالانه ۹هزار یورو برای جبران خسارت های عمدی هزینه می کنه. خسارت ها شامل شکستن شیشه ها، رنگ کردن دیوارها، خراب کردن درها، و از همه مهمتر گرفتگی چاه دستشویی ها می شه!

حتی برخی از مدارس مجبور شدن همه جا دوربین نصب کنن!

 

خدا رو شکر ما وقتی مدرسه می رفتیم، اصلاً اینقدر جون و قوه نداشتیم که بتونیم در کلاس رو خراب کنیم، یا شیشه ها رو بشکنیم!

 

نظرات 2 + ارسال نظر

ولنتاین ِ نساجی ِ شما هم مبارک!

خوب شد گفتی. داشت این موضوع یادم می رفت!

البته ما رو با شلنگ می زدن اگه در دستشویی رو می کندیم یا اینا(حالا نه در این حد هم ) . ولی کلن اینجا هم همین وضع بود منتها هیچکس به ...ش نمی گرفت :)) هه هه هه . یعنی می گفتن مال خودتونه ، خراب می کنین ؟ خوب ... لقتون خودتون بعدا تو دردسر میفتین . ولی عجیبه . چرا تو آلمان ؟ اگه اینجا اتفاق می افته واسه اینه که احساس تعلق نمی کنن مردم به وسایل دولتی - دولت اسمش رو میذاره عمومی - مثلا می ری ورزشگاه ، با چوب می زننت تا راهنمایی بشی به سکو ها ، خب چرا صندلی رو خراب نکنی ؟ آقا این شلوار جینا باعث تبرج نمی شه ؟ خواستم بدونم تبرج به آلمانی چی میشه ... راستی مرسی از سر زدن D:

بچه ها چون مالیات نمیدن(یا سر درنمیارن) احساس تعلق نمی کنن. احساسات شدید نوجوانی رو هم باید در نظر گرفت.

خب اونجا جهت حرکت پول برعکسه. واسه همین مردم رو با چوب می زنن...

والا می گن کسی که زبون خودش رو بلد نباشه نمی تونه یه زبون دیگه هم یاد بگیره. حالا من هم نمی دونم تبرج به فارسی یعنی چی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد