بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

دختران محمد

سلام.

 

در شماره شنبه روزنامه ی محلی هامبورگ(تقریباً مهمترین روزنامه هامبورگ) یه مقاله پرسروصدا نوشته بود، با این عنوان: دختران محمد گاز میدهند!

 

البته تو لینک، متن مقاله به سه صفحه تقسیم شده(نمی دونم اون زیر می بینید که نوشته صفحه ۱ و ۲ و ۳؟) و متأسفانه عکس های چاپ شده در روزنامه هم در لینک موجود نیست! یعنی نصف عمرتون بر فناست!

 

موضوع مقاله، پیشرفت زنان در کشورهای اسلامی ِ، خصوصاً در چند سال اخیر. اگه به شروع مقاله در لینک توجه کنید، با نام لاله صدیق(همراه با عکس بزرگ ایشون در وسط صفحه روزنامه) و سُهره وطنچاه شروع شده، رانندگان مسابقات اتومبیل رانی در ایران. تیتر مقاله هم به همین خاطر ِ. نوشته:

خانوم صدیق یکی از چهار زن دارنده مدرک فرمول ۳ در کل دنیاست!(تا اینجاش برای من هم جدید و باورنکردنی بود) و در سال ۲۰۰۵ قهرمان مسابقات کلاس ۱۶۰۰سی سی در ایران شده و از اون به بعد هم اجازه شرکت در مسابقات رو پیدا نکرده!! (به این می گن لِه شدن پیشرفت)

 

مقاله از اینجا به بعد به کشورهای دیگه می پردازه.(خدا رو شکر!) مثلاً اینکه بیش از نصف دانشجویان در کشور امارات، خانم هستند، و همچنین ۶۶درصد کارمندان دولت!

و جالب تر اینکه: ۱۰۵۰۰ خانم مدیر شرکت در اونجا سرمایه ای بیش از چهار میلیارد دلار دارند!(اینو من باور نکردم)

 

و در عربستان(که البته به نظر من وضعیتش قابل تحمل نیست): بیش از یک سوم ثروت بخش خصوصی(یعنی ۳۳۰میلیارد دلار!) به زنان تعلق داره.

 

خب اینا خوبه. اما از قول یکی از فعالین زن در مراکش نوشته بود که بسیاری از بی عدالتی هایی که به نام اسلام در حق زنان می شه، ناشی از احادیث مجعول ِ. در همین زمینه هم نام یکی از جاعلان مشهور حدیث رو برای مثال آورده و حدیثی رو از قول اون نقل کرده(که جاعل به پیامبر نسبت داده)، اما اونقدر زشته که نمی تونم اینجا تعریف کنم...

در مورد قوانین جدید در مراکش و مصر به منظور احیای حقوق زنان هم یه چیزایی نوشته که جای شکرش باقی ِ.

 

خلاصه داستانی ست...

 

به خاطر استقبال شایانی که از موضوع اسکار در پست قبلی به عمل اومد، این رو هم اضافه کنم که امسال برای اولین بار به خاطر احتمال بارش باران،  فرش قرمز(نقطه اوج هیجان طرفداران و خبرنگاران) زیر چادر انجام شد. همین.

 

خسته نباشید.

 

نظرات 1 + ارسال نظر

ای بابا... گوشمون پر شده از این حدیثهایی که یک عمره تو سرمون زدن. ننوشتی هم ننوشتی حاج احمد جان! از هر ابزاری برای سرکوب استفاده می کنن...

خوشحالم که همزمان شد با زحمت های شما در پلی تکنیک.

حالا یه بار هم نوشتم، بذار بنویسم دیگه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد