سلام. می بینم که هفته شما شروع شده و مال ما تموم.
دیدم بچه ها برای همایش امسال(یا پارسال؟!)، سایت درست کردن. خیلی خوشحال شدم. حداقل یه خرده کلاس کار رو بالا بردن. من که شخصاً گند زدم با اون کار کردنم!
حالا همایش به کنار، کلاً تو شورای صنفی اونقدر عقب کشیدم، اونقدر عقب کشیدم که فکر کنم هیچ کاری رو تو زندگی ام تا این حد ضعیف انجام ندادم. نمی دونم نظر بقیه تو دانشکده چیه، اما من که راضی نبودم. فقط شانس آوردم که بقیه اعضا خوب بودن و کلاً شورای خوبی شد.
تو این دو هفته اخیر که اومدم این دانشگاه، یه سؤال اساسی برام پیش اومده:
من چرا در کنکور ارشد شرکت کردم؟!
خواستم لینک صفحه انگلیسی دانشگاه رو بذارم اینجا، دیدم حتی در صفحات انگلیسی هم نصفش رو آلمانی نوشته. اینها هیچ وقت انگلیسی یاد نمی گیرن...
میشه برای سوالت چنین تعبیری کرد! احتمالاْ اونموقع نمیدونستی که درس خوندن و زندگی مجردی(!) تو آلمان خیلی بهتر از درس خوندن برای کنکوره!! حالا که مزه‌اش رفته زیر دندونت پشیمونی! شاید اونموقع حفظ داشته هات اینجا برات مهمتر بود ولی حالا که رفتی میبینی زیادم سخت نیست که کنارشون بذاری!
نه، نه، نه.
زندگی مجردی هیچ مزه خوبی نداره. اونم تو غربت. تو خونه اجاره ای. درس خوندن هم که...
داشته های من اونقدر با ارزش بودن که عمراً یادم بره. من چیو کنار گذاشتم؟!
کلاً منظور من از اون سؤال، مقایسه دانشگاه امیرکبیر با اینجا بود. دیگه ببین آمریکا دیگه چیه!! خدا قسمت کنه همه مشَرَف بشیم به دانشگاه های اونجا.
بازم برو دعاشو به جون من کن که منصرفت کردم از اون مالک اشتر بچه جون...
باز بگو داش حسین غر میزنه...خوب اگه من نگم که میری توچاه بچه!!
راستی من که داداشتم نفهمیدم بالاخره شمارت کدومه ، همین الان شمارت چنده؟
سلام داش حسین.
اصلاً مالک اشتر خیلی هم خوبه. تازه مصاحبه اعتقادی هم داشت. حالا اینجا خوبه که تا آفتاب میزنه، دانشجوها لخت میشن میریزن وسط دانشگاه که آفتاب بگیرن؟!
قرار بود شماره جدید رو سریع تبدیل کنن به شماره قبلی. اما نکردن. حالا قول داده که همین جمعه تبدیل کنه. ببینیم چی میشه.
خودم خواستم شماره قبلی بمونه. اینجوری دیگه لازم نیست به همه خبر بدم که شماره ام عوض شده.