بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

مغز با ۳کیلوبایت حافظه

 

سلام به دوستان گلم!

 

اصولاً این روزها همه جا یا گل ِ، یا سبز ِ. اینه که ما هم دچار شدت لطافت احساسات شدیم!

اما خداییش هم هوای خوب و آفتابی روی اخلاق آدم تأثیر مثبت می ذاره. اونم اخلاق من که به قول مامان مثل هوای بهار می مونه، هی ابر میشه، هی آفتاب میشه...!

 

اول یه نگاه بکنم ببینم چه سوژه هایی کنار گذاشتم... آهان. خب سوژه خاصی نداریم واسه امشب. باز دوباره سوژه ته کشیده! البته شرح درس های این ترم هم هستش که هنوز شروع نکردم.

 

روزهای اول ِ ترم، دیدم چند تا نام کاربری و رمز عبور جدید (فارسی رو پاس بدار!) داره به دایره قبلی ها اضافه می شه: ورود به کامپیوترهای دانشکده و کامپیوترهای مرکز کامپیوتر دانشگاه و کامپیوترهای کتابخونه (خدا رو شکر همشون از یه پایگاه داده استفاده می کنن!)، ایمیل جدیدم از دانشگاه، دو تا سیستم های اطلاعاتی کمک درسی (که هیچ کس نمی دونه چرا به جای یکی، دو تا درست کردن؟)، اکانت جدید برای مرکز کامپیوتر دانشکده کامپیوتر به اضافه ایمیل، یه سایتی شبیه اور کات که مخصوص دانشجوهای آلمان ِ، و...

خلاصه دیدم حسابش داره از دستم در می ره. به خصوص که رمزهای عبور رو هم اونا تعیین کرده بودن و در نتیجه قابل حفظ کردن نبود و هنوز فرصت نکرده بودم که عوضشون کنم.

 

شروع کردم به ابتدایی ترین روش، نوشتن تک تک این اکانت ها روی کاغذ. الآن جلوم گذاشتم. ۷تا نام کاربری و رمز عبور رو به طور روزانه احتیاج دارم. ۷تا رو هفته ای یه بار. ۳-۴تا دیگه هم هست که ماهی یه بار هم سر نمی زنم. جالبه که هنوز هم همه رو حفظ نشدم. هی کاغذ رو درمیارم... من ته ِ سِکیوریتی هستم!

 

نظرات 3 + ارسال نظر
زهرا 1387/02/23 ساعت 06:32

اولین جمله رو که خوندم گفتم چقدر بهتون نمیاد که بگین:دوستان «گلم» بعد که توجیه کردین خیالم راحت شد که هک نشدین:دی
فکر نمی کنین عوض کردن پسوردا کمتر از این همه نوشتن و هی درآوردن و اینا طول می کشه و سکیوریتیشم بالا تره؟!!

بله، نباید به مردم رو داد!!

بعضی ها رو عوض کردم. اما آخرش که چی؟ بالاخره باید این 7تا و اون 7تا رو حفظ کنم دیگه.

زهرا 1387/02/23 ساعت 16:22

لااقل پسوردارو که میشه یکی کنید؟!

خب اونوقت میشه ته سکیوریتی!

امیرو 1387/02/25 ساعت 21:03

سلام احمد جان

خوبی ؟

عرض کنم که یه برنامه هایی هست پسورداشونو میزنن توش بعد خودش پسورد داره اینا به دردت نمی خوره ؟ گوشیتو عوض کردی یا همونه ؟ بابا ! آدم ویرتچافت سینفورماتیک باید کم کم اچ تی سی یا یه همچین چیزایی بخره ! دیگه رو کاغد ننویسه !‌ وارد مینی کامپیوترش کنه . راستی تو دانشگاه سرویس اینترنت بی سیم هست ؟

سلام.

احتمالاً در آینده باید از همین کارا بکنم.

گوشی هنوز همونه. تازه 2سالش شده! هنوز 3سال دیگه جا داره!! آدم یا درس می خونه، یا پول درمیاره. دو تاش با هم نمی شه. من هم فعلاً دارم درس می خونم.

سرویس اینترنت بی سیم هم هست، مجانی! چند تا می خوای؟! این از اون مواردی بود که در مقایسه اینجا و اونجا نیاوردم، چون قابل مقایسه نبود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد