بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

از هر دری

سلام.

ببینم، من هر چی بنویسم، همون درسته؟ مگه نمی دونین من زبان مادری یادم رفته؟ پس طبیعی ِ که غلط املایی داشته باشم.
مثلاً کلمه ی ازل با الف نوشته می شه، نه با عین، بی سواد!
یا مثلاً حواس با ح نوشته می شه(این یکی رو به در گفتم که دیوار بِشنُفه!)

بگذریم...
بنده شخصاً از کلیه بازدیدکنندگانی که در این مدت به اینجا سر زدن و با تبلیغات بسیار غیراخلاقی بالای صفحه مواجه شدن، غذرخواهی می کنم. مشکل اینه که بلاگ اسکای این تبلیغ رو بالای صفحه من گذاشته، اما می ترسم تعریف کنم که موضوعش چی بود، اونوقت چیزتِر بشم! شاید هم تا حالا به خاطر اون تبلیغ چیزتر شدم و خودم خبر ندارم...

از اون جایی که شعور سیاسی خودم رو چند سالیه که از دست دادم و نمی تونم نتایج انتخابات رو پیش بینی کنم(تا جایی که یادمه، یک بار هم درست پیش بینی نکردم!) این بار هم آقای باراک حسین اوباما روی منو کم کرد. فکر کنم بدترین نتیجه ممکن انتخابات آمریکا برای مردم ایران، همین باشه.

راستی یه مجموعه عکس از اولین روزهام در اینجا بدست آوردم که سعی می کنم دفعه بعدی بذارم.
حیف که دوربین ندارم، مگرنه منظره های قشنگی هستش که می تونم عکس بگیرم. کلاً زیبایی گوتینگن اینه که توی دره هستش و دورش پر از تپه های جنگلیه. خیلی قشنگه!

یه چیز جالبی کشف کردم: اینجا تا الآن ندیدم که کسی از کلاس بره بیرون و برگرده. یعنی هر کی بخواد، پامیشه میره، اما ندیدم کسی بره و بیاد. عجیبه!
نظرات 3 + ارسال نظر
فصل نو 1387/03/16 ساعت 17:22 http://fasleno.blogsky.com

این مشکل غلط دیکته ای از اون مشکلات پایه ایه و اپیدمیک...راهشم همون دیکته شبه فکر می کنم..که منم قول دادم دیگه هر شب بنویسم!

موفق باشید

hadi 1387/03/17 ساعت 02:23 http://thedivizion.blogspot.com

نه احمد فکر می کنم فکرت در مورد اوباما غلطه. البته خیلی آدم مارمولکیه و نمی شه پیش بینیش کرد، اما فعلا که تنها کسیه که حرف جنگ طلبانه در مورد ایران نزده و میگه می خواد با ایران مذاکره کنه، تیمش هم نسبتا یه دسته و بعیده یه دفعه از توش این نقشه در بیاد که بخواد با ایران بجنگه (البته ضد ایران هست قطعا، مثل اون دو تای دیگه)... خلاصه این پیش بینی من رو هوا

راست می گی. منم منظورم همین بود. دقیقاً مشکل من همین جاست. آخه شاه هم به جای اینکه برای مردم کار کنه و به مردم تکیه کنه، رفت خودش رو انداخت تو بغل خارجی ها. من از همین می ترسم.

محمدحسین 1387/03/17 ساعت 09:36

عکس دو نفره داریم که، تو همون سری عکسایی که دسته خودته. البته فکر کنم باید دو نفرمون رو از توش جدا کنی احتمالا.

راست می‌گی، اومدی در اولین فرصت میریم حقمونو می‌گیریم.

معلومه که هیچکی احمد نمی‌شه. جاتم هنوز خالیه، کسی پرش نکرده که بیای پسش بگیری،‌ باید بیای خودت پرش کنی.

ایشالا، ایشالا. ;)

در ضمن هر موقع نیاز به کامنت بلند بالا داشتی خبرم کن یکی برات بنویسم. D:

عکس رو تیکه کنیم، خوب نمی شه. بگرد تو عکسات ببین هیچی نداری. الآن یه عکس دو نفره با محمدرضا پیدا کردم می خوام اونو بذارم.

دستت درد نکنه. هفته ای یه بار هم کامنت مشتی بذاری خیلی خوبه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد