بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

پرونده ها


چند وقته باز دوباره بحث نساجی رو کشیدین وسط و ول نمی کنین!
بنده از همین جا به مهندس ح. ع. اخطار می کنم که هر چه زودتر اطلاعیه ای جهت تنویر افکار عمومی صادر کنن. در غیر این صورت من فقط یکی از پرونده های مالی ایشون رو برای اطلاع عموم مردم در اختیار رسانه ها خواهم گذاشت، تا ملت عزیز بداند که این سلطان صنعت آی تی در ایران چه کارها که نکرده است!

ضمناً این شروع مبارزه با مفاسد اقتصادی است، بنده پرونده های سنگینی در اختیارم هست که به مرور رو خواهم کرد!
پس همگی مواظب خودتون باشین!

(دیدم بازار لو دادن داغ ِ، گفتم من هم شروع کنم.)

1 تیر رو یادم رفته بود تبریک بگم، نه به این خاطر که طولانی ترین روز سال بود(یعنی میشه خیلی دیر نماز ظهر رو خوند!) بلکه به خاطر تولد حنان خانم! (تو نه! حنان خانم!)

بعدش چرا همه هی تو پست ها قبلی کامنت می ذارن؟ بذارین همین جا که صفر نمونه حداقل! آخه من می بینم هی پست های قبلی سنگین تر میشه، اونوقت آخری خبری نیست...
نظرات 4 + ارسال نظر
حنان 1387/04/04 ساعت 23:05

سلام

خیلی باحاله! خودمم گاهی قاطی می کنم کدوم حنانم =))

اول که خدمت احمد خان بگم که پاشو بیا همه هی سراغت رو می گیرن که کی میایو اینا! منم الکی میگم شهریور :دی!!!

در ثانی خدمت حنان (خودش! :دی) هم روز زن رو تبریک می گم و هم تولد گذشتشون رو! من نمی دونستم تا الان کیه وگرنه لابد یه تیکه کیک می شد از آقا حسین بگیریم نمی شد؟ :دی

باز به احمد: از لغات و عبارات ایهام دار خودداری کن که به اندازه کافی مشکوک میزنی:دی
این یا حسین که زدی منظورت کدوم حسین بود؟ :دی
اومدم بگم حسین فهمیده یا نفهمیده،‌دیدم همه حسینا فهمیده هستند! به جون تو!!! :دی

چقدر حرف می زنی! کله پاچه خوردی صبح؟

جدی شهریور میام. آخرهای مرداد میام. می خوام ماه رمضون تهران باشم.

من مشکوک نمی زنم. به حمید بگو قدم رنجه کنن به اینجا و پاسخگو باشن!

محمد حسن 1387/04/05 ساعت 12:41

سلام حاج احمد
نکن از این کارا !!!
اونایی که افشاگری کردن (منظورم پالیزیه)بعد دو روز به غلط کردن افتادن(البته بلانسبت شما ) اونوقت خودت باید حرفای خودت رو تکذیب کنی.
در ضمن من به عنوان یکی از شاهدان تولد صنعت نساجی در کلکچال از همین جا اعلام می کنم که این قضیه به هیچ وجه شایعه نیست (حداقا اون موقع شایعه نبود.:D)

توجه کنین! همین آقا. همین آقایی که هنوز دست بر نداشته!

همین ایشون که داره منو تهدید می کنه، پرونده داره این هوا!! تورم قیمت تخم مرغ رو می گم. کار همین آقاست. اگر اون مهندس سلطان آی تی بود، این کارشناس ارشد، سلطان تخم مرغ و مرغ ایران ِ. همین مهندس الف بود که با حاج آقا م. دستشون تو یه کاسه بود...

حنان 1387/04/05 ساعت 20:08

سلام
خوب هستین؟از افشاگریتون در مورد تولدم خیلی ممنونم .امسال که ما چیزی از تولد نفهمیدیم اخه در پی تحصیلات بودیم(به زور...دعوا...)خودتون که در جریانید....(بیشتر از این نمی تونم توضیح بدم...حسین می خونه).
دوباره سلام خدمت اقای حنان(حنان احمد)از هر دوتا تبریکتون ممنون.انشاال...با تولد احمد یکجا حساب میکنیم...در مورد اونی هم که گفتید حسینا...فهمیدن واینا....منم تایید میکنم( ومیگم صد البنه...)

احسنت! تحصیل از همه چی مهمتره. حتی اگه به زور و دعوا (دعوااااا) باشه!

از فینالیست شدن آلملنا چه خبر؟! میگم قیافه‌ات دیدنی بودنه دیشبا! ی طرف وطنت آلمان ی طرف نژاد محبوبت ترکیه!!

دقیقا! واسه همین نرفتم بیرون بازی رو ببینم.
از آلمان ها فردا می نویسم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد