بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

امان از کامپیوتر

سلام بر همه همدردان!

آقا امان از وقتی که کامپیوتر خراب بشه! امان از روزی که یه چیزیش کار نکنه. امان از روزی که آدم مجبور بشه ویندوز رو از اول نصب کنه. امان از روزی که مجبور بشه بعد از نصب ویندوز، درایور تمام سخت افزار رو هم دوباره یکی یکی نصب کنه. و امان از وقتی که آدم درایور یک قطعه رو نصب کنه، اما باز هم کار نکنه!

من یه چیز رو تو این مدت متوجه شدم. اونم اینکه ویندوزهای اصل و ویندوزهای قفل شکسته فرق خاصی با هم ندارن. یعنی همون مشکلات ویندوزهای خودمون در تهران، اینجا هم هست. یهو گیر می کنه...

این بی شرف از چهارشنبه شب یه عیب کوچیک کرد، تا همین دیشب طول کشید تا درستش کنم. خلاصه پیر شدم. هوا هم گرم! دیروز و پریروز گرم ترین روزهای سال اعلام شد.
دانشگاه هم که قربونش برم! بیشتر شبیه سواحل مایورکا هستش، تا محیط علمی!! من نمی دونم چرا اینجا هیچ کس از شأن و منزلت دانشگاه صحبت نمی کنه. تو ایران اگه بلند می خندیدیم هم یکی بهمون گیر می داد که چرا شأن دانشگاه رو به فنا دادین؟ اونوقت خودشون... لااله الاالله! نذار دهنم باز بشه... بعد برای ما در مورد شأن دانشگاه صحبت می کردن. اصلاً دانشگاه مگه شأن داره؟!
خدا رو شکر در دو سال اخیر، حجاب هم به جمع شئونات دانشگاه اضافه شد و دین کامل شد! حالا اگه استاد درس بده یا نده، پروژکتور کلاس کار بکنه یا نکنه، و هزار جور امکانات لازم در اختیار دانشجوها باشه یا نباشه، هیچ اهمیتی نداره. همین که شئونات رعایت بشه، کافیه.

از کجا به کجا رسیدیم! از کامپیوتر و مایورکا، به دانشگاه های ایران.

آخه بعضی چیزها تو دل آدم می مونه، باید یه جایی خودش رو خالی کنه. فرق من با خیلی از شماها و بقیه هم دوره ای ها اینه که من پروژه رو تحویل دادم(با کمک و همیاری دوستان!)، نمره اش رو گرفتم، تعهد خدمت رو جیرینگی ریختم به حساب دانشگاه و اصل مدرک لیسانس تو دستمه! یعنی خرم از پل گذشته! حالا اگه تو روی رئیس دانشگاه هم بهش فحش بدم، کاری نمی تونه بکنه!

به دوستان فوق لیسانسی هم توصیه می کنم که در اسرع وقت مدرک لیسانسشون رو بخرن. معلوم نیست فردا چی پیش بیاد. شاید یه روزی با عجله لیسانستون احتیاج داشتین، اونوقت:
کارمندان دانشگاه رفتن ناهار و نماز! یعنی کار تعطیل.
رئیس دانشگاه که باید زیرش رو امضا کنه، رفته دنبال کارهای سیاسی.
رئیس دانشکده هم که باید زیرش رو امضا کنه، رفته مکه!
اونوقت می خواین چی کار کنین؟

حداقل فایده گرفتن مدرک اینه که با خیال راحت از دانشگاه انتقاد می کنین. مثل من!

(نصف پست رو یا سانسور کردم، یا حذف کردم که طولانی نشه. ببخشید.)
نظرات 3 + ارسال نظر
حسین 1387/04/15 ساعت 08:29

اوووو...بابا رگ سیدیت مثل اینکه بدجور زده بیرون. come down baby!
سعی کن همیشه نوشته های انتقادیت (مثل گذشته) بوی فرهنگ خودت و فضای علمی که توش هستی رو به همراه داشته باشه.
راستی محمد علی یه دل XPS گرفته بود. دیدمش ، قیافش خیلی چینی میزد. (البته خوب روشم نوشته بود). حالا نمیدونم VOSTRO تمیز در آورده یا نه...مال تو کجایی بود راستی؟

داش حسین، کامپیوتر که خراب باشه ها، منم اعصاب ندارم...

بعدشم فضای اینجا بیشتر شبیه لب دریاست، تا علمی!

مگه محمدعلی بی غ. برگشته؟ مال من اصل ایرلنده. اینجا XPS زیاد دیدم. به نظر خوب بودن.

امیرو 1387/04/16 ساعت 07:04

سلام

چیییی شده ؟! چییی کار کردی ؟ وسترو رو خراب کردی ؟ چرا خراب شد ؟ امان از دست احمد . نکنه دلتم زده ؟

اوووه ٬ چه عصبانی !‌ شأن و منزلت هز جایی یه جور دیگه ٬ شما چشاتو ببند !‌ این قده هم حرص نخور ٬ لطفا !!‌

بذار منم پروژم تموم شه ٬ جیرینگی بریم بخریمش بره پی کارش !


حالا دوباره خراب شده! هاهاهااها. اما این دفعه دیگه صبر می کنم تا بعد از امتحانات.
جاوا نصب نمی شه روش. ویندوز می گه شما اختیار کافی برای نصب ندارین. نمی دونم اگه من ادمین هستم و صاحاب کامپیوتر، پس کی اختیار این کار رو داره؟!

حنان 1387/04/16 ساعت 08:05

سلام
به به میبینم که بلاخره این سعادت نصیبت شد و سواحل مایورکا رو هم دیدید...البته این شبیه سازی شدشه...انشا ال.. یه روز برید خود مایورکا افتاب بگیرید.حالا اشکال نداره اینجا تمرین کنید تا برید...حالا حدس بزن من کدوم حنانم....؟؟؟

وصف العیش، نصف العیش. امتحانا تموم شد به سلامتی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد