متأسفانه دفعه ی پیش یادم رفت بگم،
سالگرد ازدواج داش حسین و حنان خانم (با تأکید، خانم!) رو به شدت تبریک می گم!
امیدواریم یه روزی همه مردان و زنان جوان در این کره ی خاکی ازدواج کنن که در اون صورت، بسیاری از خانم های غیرجوان هم دچار بیکاری خواهند شد.
خدا قسمت شما هم بکنه.
ازدواج مهندس حامد ه. رو هم تبریک می گم. ایشالا که خوشبخت هستن، خوشبخت تر هم خواهند شد.
یه عروسی هم تابستون در اصفهان دعوت هستم که ببینیم چی میشه. بالاخره میرسم به این عروسی یا نه. عجب گیری افتادیم اینجا...
دیگه نبود؟ تو ازدواج نکردی؟ شما چی؟ شما نه، پشت سریت رو گفتم! آره شما. نه؟ ای ناقلا!
خب، حالا سلام.
راستش مطلب دیگه ای ندارم امشب! تو این امتحانات، فقط محتاج دعاییم. شما هم زیاد توقع آپ نداشته باشین. نه والا، اصرار نکن، نه به جان تو نمیشه، جون احمد! جون احمد نمیشه! خیلی خب باشه. دیگه اصرار نکن.
حاجی ما دعات می کنیم که تو همه درسات zwanzig بگیری.
حال کردی؛ آلمانی هم بلدم. :دی
ایشالا از این مناسبت ها برای خودت پیش بیاد. :دی
دستت درد نکنه. دیگه رفیق آلمانی می خوام چی کار؟!
اول شما بفرمایین!
سلام
خوب هستین؟مرسی. خیلی ممنون یادتون بود...انشاال... زود تر امتحاناتون تموم شه را حت بشین.حالا ما کی بایدبه شما تبریک بگیم....؟
در مورد خودم باید بگم که:
مادرجان تهران هستن! مادرجان! پدرجان هم همین طور. هواشونو داشته باشین.