با سلام بر دوستان و منتظران.
فکر کنم این بحث رو دو سال پیش هم در آدرس قدیم بلاگ کردم. اینکه جوونی به سرعت میگذره و خبری از تحقق آمال و آرزوهامون نیست. هر چی بزرگتر شدیم، به عنوان حقیقت گرایی، از سر و تهش زدیم تا آسون تر بشه. آخرش؟
گند زدیم رفت با این زندگی کردنمون!
چند وقتی بود که باورم شده بود می شه برای زندگی برنامه ریزی کوتاه مدت کرد و اونقدرها هم که تا پارسال فکر می کردم، زندگی الکی الکی نیست. اما باز دوباره چند روز پیش یه چیزی از دستم در رفت. کلی نقشه و امید و کیسه هایی که دوخته بودم(!)، دود شد و رفت هوا.
به هر حال این 24امیش بود و بنده به بعدی ها هم چندان امیدوار نیستم.
اعصابم خرد شد! بقیه سوژه ها باشه برای بعد.
(خراب شدن اعصابم ربطی به فیلم ترسناکی که همزمان نگاه می کنم نداره. خانم، آقا! آخه چرا آدم می کشی؟! مگه مریضی؟)
این پست و نوشتی که بگیم تولدت مبارک!؟ باشه! میگیم! تولدت مبارک!
باشه، تو هم فحش بده به ما.
حالا خودشون موقع تولدشون یه پستی می نویسن که نمی شه یه نفس خوند...
این دفعه برای قسمت " ستاره های هالیوود " نمی شد comment گذاشت !
به گیرنده هامونم دست نزدیم !
اولا فکر می کردم من تو رو گرفتم ولی حالا می فهمم بر عکسه !
احمد جون یه راهنمایی دیگه ..... oR2 یه ذره بهت یاد دادم !
...... آهان درست گفتی ... عباس !!!!!!!!!!!؟
من همین الآن امتحان کردم، می شه کامنت گذاشت. نمی دونم چرا تو نتونستی.
گرفتم عباس جان. چطوری؟
تولدت مبارک
با این سن و سالی که تو داری دیگه باید بهت گفت پدر بزرگ :دی
حیف که آی کیو به سن و سال نیست!
سلام تولد که اینقدر اه و ناله نداره...تولدتون مبارک.
خب من باید همیشه غرغر کنم دیگه..