بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

المپیک


سلام به ورزش دوستان.


المپیک پکن هم تمام شد.

عجب روزگاری است. بالا بری، پایین بیای، همه چی شده بیزینس. حقوق بشر چیه؟!

فشار تبلیغاتی غرب در هفته های منتهی به شروع مسابقات چنان بود که من، که تازه از درس رها شده بودم و بعد از 4ماه داشتم تلویزیون و اخبار تماشا می کردم، از خودم می پرسیدم: نکند کشورهای غربی مسابقات را تحریم کنند، نکند در پکن بلوایی برپا شود، که آی، جلوی اعدام ها را بگیرید...


زهی خیال باطل! با شروع مسابقات، انگار همه آرام بخش خوردند...


واقعیتش، اینو ننوشتم که بگم چرا کسی به نقض حقوق بشر در چین اعتراض نکرد. برعکس، اتفاقاً می خواستم بگم همون طور که در المپیک به نام رفاقت ملت ها (و در اصل، به کام بیزینس!) ورزشکاران و سیاستمداران، بیخیال سیاست شدند، در زمان غیر المپیک هم اینچنین است و اینچنین هم باید باشد.

چرا اینطور هم باید باشد؟ چون به آمریکایی ها و اروپایی هایی که اصولاً در مدرسه با قاره ای به جزو قاره ی خودشان آشنا نمی شوند، چه دخلی دارد که در فلان شهر چین که حتی اسمش را هم نمی توانند تلفظ کنند، چه کسی به چه جرمی اعدام شده.

و من حالم به هم می خوره وقتی یه اروپایی در مورد ایران نظر می ده: دیشب در حال چُرت زدن یه چیزی از اخبار شنیده، حالا می خواد واسه من بلغور کنه، بدون اینکه بدونه ایران کجا هست...


و اما سیاست مداران که خوب می فهمند که چه حرفی را کجا باید زد.

اصولاً شعار حقوق بشر یکی از مسخره ترین شعارها در دست سیاست مداران غربی است، چنان که روءسای جمهور مختلف آمریکا، دقیقاً در همین زمینه، برخوردهای دوگانه با محمدرضا پهلوی کردند.

از من به شما نصیحت: هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد! دلتون رو به شعارهای انسان دوستانه ی غربی ها خوش نکنید.


اما این وجه سیاسی المپیک، برسیم به توزیع مدال ها.


ما که پنجم شدیم، شما رو نمی دونم!! لیست کامل مدال ها هم اینجاست.

من که می گم خیلی خودمون رو اذیت نکنیم، که چرا ایران اینطور شد. در همین لیست، تفاوت ایران و هند، فقط یک مدال برنز است. حال،  هند چند برابر ایران جمعیت دارد؟ در همین لیست، افغانستان و مصر و اسرائیل، هر کدام دارای یک مدال برنز هستند. پس به جمعیت و پول و ثبات سیاسی هم ربطی نداره.

آمریکا و چین هر کدام 11 درصد مدال ها را تصاحب کرده اند و بیش از یک سوم مدال  ها، به کشورهای اول تا پنجم رسیده.


پرواضح است که مدال را کسی می برد که برای آن زحمت کشیده و سرمایه گذاری کرده باشد، یعنی برای مدال آمده باشد. چیزی که در این المپیک دیدم، این بود که اکثر کشورها مثل خودمان بودند. انگار یک تفریح برای ورزشکاران حرفه ای بود.

اگر بر سر رتبه در جدول توزیع مدالها رقابتی در کار باشد، اول میان آمریکا و چین است، بعد هم میان حداکثر 10 کشور. باقی مِن باب حضور و تفریح است و همان رفاقت که عرض کردم.


اگر از این منظر به المپیک نگاه کنیم، و نگاهی هم به مدیریت و سرمایه گذاری و اصولاً توجه به ورزش در کشورمان داشته باشیم، می بینیم که چندان هم بازنده نبودیم.


اتفاقاً من با صِرف حضور در المپیک، حتی بدون کسب مدال، کاملاً موافق هستم. ظاهر کار این بود که تیم بسکتبال ایران در همه بازی ها شکست خورد و ما سرافکنده شدیم... اما توجه کنید که همین اولین حضور تیم بسکتبال در المپیک، باعث انتقال بازیکنان به باشگاه های خارجی خواهد شد (و ظاهراً شده است ) که حتی به فرض محال هم فایده ای برای تیم ملی ایران نداشته باشد، بالاخره باعث پیشرفت فردی بازیکنان خواهد شد.


مَخلص کلام اینکه، حضور داشتن و مسابقه دادن و تجربه کردن بسیار خوب است، اما وقتی توقع مدال داشته باشید که حداقل 4 سال برای مدال زحمت کشیده باشید.

و مهمتر اینکه حضور موفق در المپیک، یک پروژه 4ساله یا چندین ساله نیست. یک حرکت دائمی است که 4سال یک بار در المپیک فقط ارزیابی می شود، پایان نمی پذیرد.


نظرات 3 + ارسال نظر
دختر بهار 1387/06/07 ساعت 17:29

این روزها که تلویزیون هر روز و از هر کانال در حال انتقاد از مدال نیاوردن در المپیک و باز خواست کردن مسئولینه به نظرم زاویه ای که تو به قضیه نگاه کردی هم منصفانه تره هم درسته ولی شاید این انتقادات هم برای پیشرفت ورزش لازم باشه

خب دیگه، چون پول مردم هستش، پس باید برای رشته هایی سرمایه گذاری کنیم که مردم توقع قهرمانی دارن، مثل فوتبال. المپیک یعنی همه ی رشته ها، یعنی مقدار زیادی سرمایه گذاری.
در حالت ایده آل هم باید به تمام ورزش ها توجه بشه، میشه مدینه فاضله...

محمد حسن 1387/06/07 ساعت 22:34

عزیزم این ایده های خفنت رو لو نده

براز واسه وقتی که خواستیم انقلاب کنیم :دی

اتفاقاً این ایده ها انحرافی بود، واسه اینکه رأی جمع کنیم.
بعد از اینکه انقلاب کردیم، اینا رو فراموش می کنیم!

حسین حنان 1387/06/09 ساعت 13:17

بابا املو چقدر منورالفکر شدی ما خبر نداشتیم.
مثل اینکه این آلمانیا واقعاً دارن روی تو کار میکنن. چند وقته پرمغزمینویسی!!!
نمیدونم ، شایدم تاثیر همنشینی با فریده... بهرحال "بپا چش نخوری"

دارم "فرنگ رفته" می شم! من هرگونه تأثیرپذیری از فرید رو تکذیب می کنم.
ضمناً آب و جارو کنین که داداش کوچیکه داره میاد ایرون! داش حسین بگیر منو...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد