بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

او-با-ما!

هر چی صبر کردم، دیدم انگار پست قبلی ارزش خوندن نداشته. حالا اومدم که دوباره آپ کنم.


سلام بر عاشقان و منتظران.


گرچه این هفته توجه همه به انتخابات آمریکا بود، اما برای من اخبار ایران جذاب تر بود. یعنی مهمتر بود. خدا رو شکر، جدابیت همیشه وجود داره، اما این هفته، هفته ی خاصی بود.


مقاله  ویکی پدیا بسیار به روز بود. درست در روز استیضاح، تمام اطلاعات روز استیضاح رو داشت. اما این قسمتش جالب تر بود که از قول دانشجوها آقای ک. نوشته بود "استاد بارها سر کلاس می گفت: شما که دانشجو نیستید،،، ما در آکسفورد فلان می کردیم و...". به هر حال اگر هم دروغ باشه، جوک خوبی بود.


اظهار نظر آقای جوانفکر، مشاور رئیس جمهور (مشاور در اینجور زمینه ها!) خیلی قشنگ بود: "مرجع تأیید مدرک کردان، دانشگاه آکسفورد نیست، بلکه وزارت علوم هستش!"

من می گم همین که دولت ایران از دانشگاه آکسفورد شکایت نکرده، خیلی خوبه. باعث شد بیشتر از این در رسانه های خارجی آبروریزی نشه.

(اونوقت به این حمیدِ رفیق نما می گم من اخبار ایران رو لحظه به لحظه پیگیری می کنم، می گه خب که چی، علی افشاری هم پیگیری می کنه !!!)


باور کنید نماینده های مجلس این هفته مردن و زنده شدن! خودشون رو کشتن، که می خواستن برای اولین بار یه رأی بر خلاف نظر دولت تو گلدون بندازن...

شاید هم می خواستن بعد از قضیه ی وام صد میلیون تومنی، یه خودی تو جامعه نشون بدن. ببینیم حالا که ترسشون ریخته، چه می کنن. چیزی به ارائه ی بودجه ی 88 نمونده. گرچه قانون بودجه هم  مثل بقیه ی چیزها، تکه کاغذی بیش نیست!


جمله ی آخر رو که نوشتم، یاد دو تا موضوع دیگه افتادم:

  1. در مورد بحث بودجه و اقتصاد مملکت: با توجه به اندک آموزه های اقتصاد کلان در درس اقتصاد2، پیش بینی من اینه که با کاهش شدید قیمت نفت (که ممکنه در کوتاه مدت ادامه هم داشته باشه و حتماً در میان مدت ثابت خواهد بود) ایران وارد دوره رکود اقتصادی خواهد شد. حالا نمی دونم که رکود تورمی خواهد بود یا نه. در هر صورت متأسفم. باید منتظر کاهش تولید و افزایش بیکاری باشیم (اگر همین سیاست های اقتصادی یا همین بی سیاستی اقتصادی رو ادامه بدیم).
  2. در مورد تکه کاغذ بی ارزش: یادتونه در مورد کاهش ارزش یورو در مقابل دلار نوشتم؟ چند روز بعد، همین موضوع رو یادداشت کوتاهی در روزنامه دنیای اقتصاد بررسی کرده بود. الآن دیگه حوصله ندارم آرشیو روزنامه رو زیر و رو کنم. گفته بود دو سال پیش دولت با شعار "دلار دیگر ارزشی ندارد و تکه کاغذی بی ارزش شده" مقداری از منابع ارزی ایران رو به یورو تبدیل کرد که در اون زمان سیاست کوتاه مدت خوبی بود. اما حالا که ارزش برابری از 1.6 به 1.2 رسیده، چقدر از ارزش منابع یورویی ایران کم شده؟! ادامه ی شعار کاغذ بی ارزش، در بلندمدت، چقدر از بیت المال را به باد داد؟

برادر اوباما انگار دل ِ همه رو برده. اتحادیه دانشجویی دانشگاه یه نظرسنجی از دانشجوها کرد: بیش از 90درصد طرفدار اوباما بودن!

گروه "Democrats Abroad "Göttingen دیشب به مدت 9ساعت جشن داشت، در حالی که نتیجه انتخابات در پایان جشن معلوم می شد. اما این ها خیلی به خودشون مطمئن بودن.

داشتن ِ نمایندگی های اروپایی برای حزب دموکرات در شهرهایی مثل برلین و برگزاری جشن درشب انتخابات، منطقی به نظر میرسه، ولی اینا حتی در این شهر 100هزار نفری هم حضور دارن!


دیشب قبل از اعلام نتایج، به CNN یه نگاه انداختم، دیدم مجری خانم آسیه نامدار هستش! خوبی ایران اینه که از همه نظر به کشورهای دیگه خدمت می کنه.


در مورد اوباما که فیلسوف زمانه در موردش گفته "به نظر میرسه آقای اوباما از رقیب خودش معقول تر هستش"(با سرعت کم و لحن کشدار خوانده شود!!) باید بگم که این پیروزی جای خوشحالی خاصی برای ما نداره. عوض شدن رئیس جمهور در آمریکا یعنی تازه شدن نفس ِ سیاست غرب در برخورد با ایران. این وسط بازنده، مردم هستن.


مطلب زیاد دارم، اما خسته ام. این مدت خیلی سرم شلوغ شده.

اما سعی می کنم منظم تر آپ کنم.


نظرات 2 + ارسال نظر
حسین حنان 1387/08/16 ساعت 08:58

برادر سلام
عزیزم ، شما لطفاً در مورد تکه های کاغذ و این حرفا اظهار نظر نکن. مسئله داره بالاخره!
بقیه به اندازه کافی مطلب و جوک مینویسن و روشنگری میشه، لذا از گردن شما ساقطه...
اون مطلبت در مورد برابری دلار ویورو خیلی خوب بود، سعی کن بیشتر تو همون سبک بری.
راستی شهروند امروز هم توقیف شد!
خوش باشی

خب تقصیر خودته دیگه! خواستم از توقیف شهروند امروز بنویسم، دیدم مسأله داره. حالا شهروند امروز رو برم؟ فحش بدم؟

ناشناس 1387/08/19 ساعت 11:57

اتفاقا؛ پست قبلی رو خونده بودم من ! خیلی جالب بود.
فک کردم ممکنه دوستاتون واستون نظر بذارن و گرنه همون موقع نظر میذاشتم.

خدا رو شکر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد