بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بنتون رو ول کن، اصل کار رو بچسب!


سلام.


امروز روز اول عید این خارجی هاست، که خب به ما چه؟! عیدشون مبارک.

دیشب هم نشستیم تو خونه و فقط نور آتیش بازی ها رو دیدیم. یاد چهارشنبه سوری های تهران افتادم که بهتر بود از خونه خارج نشیم. یه بار هم داشتم بعد از ظهر از دانشگاه برمی گشتم خونه که روی درب قفل شده ی یکی از واحدهای دانشگاه آزاد نزدیک تقاطع فلسطین و انقلاب (اونجاها واحد دانشگاه آزاد زیاده) یه کاغذ چسبونده بودن تقریباً با همین جمله بندی:

برای حفظ سلامتی دانشجویان در آخرین سه شنبه ی سال، کلاس های بعد از ظهر تعطیل می باشد!

لحظه ی سال تحویل هم داشتم آش می خوردم! (گفتم که شب ها گرسنه ام میشه) اما با توجه به مشاهداتم از پارسال، مطمئنم که اکثر قریب به اتفاق مردم تو خیابون ها و پارک ها و دور دریاچه داشتن بالا و پایین می پریدن و همزمان با آش خوردن ِ من داشتن شیشه ها رو به هم می زدن و قاه قاه با اون صداهای بلند و کلفتشون می خندیدن، و بوی تندش از بغل هر کس که رد بشی به مشامت می رسه.


یه فایل کوچیک نوت پَد دارم که سوژه هایی رو که در طول روز برای نوشتن به فکرم می رسه سریع توش می نویسم. راستش یه موقع هایی بود که همیشه سوژه کم داشتم. بعدش کم کم خوب شد، تا جایی که خوانندگان محترم از طولانی شدن پست ها گله می کردن. جدیداً این فایل داره لبریز می شه. اونقدر پر شده که گاهی یادم می ره فلان موضوع که نوشتم، دقیقاً چی راجع بهش می خواستم بگم. من هم که نمی خوام بیشتر از این صرف بلاگ بازی کنم. بعضی سوژه ها هم مناسبت دارن که باید بهشون اولویت داد، مثلاً:


خطاب به برخی هم دانشگاهی های سابق خودم: پوشاک بنتون متعلق به خانواده ی ایتالیایی بنتون هستش. الآن یادم افتاد که یه دوست ایتالیایی هم تقریباً یک سال پیش به من همین حرف رو زد. از یهودی بودن این خانواده هم خبر نداریم، به فرض هم که یهودی باشن ربطی به اسرائیل نداره. حالا دیگه خود دانید... بهتره به جای تمرکز روی فروشگاه لباس، به بحث اصلی این پست توجه کنین:


این روزها بحثش داغه. خیلی وقت پیش ها هم یه پست در مورد ساکن شدن یهودیان در خاک تشکیلات خودگردان فلسطین (حداقل در مرزهای مورد توافق دو طرف) نوشتم. گفتم که پلیس اسرائیل طبق تعهداتی که برای رسیدن به صلح داده، مشغول خالی کردن این جور شهرک ها بود. دو هفته پیش هم 25000 هزار پلیس سازماندهی شدن و دوباره همین برنامه رو ادامه دادن. من متوجه نشدم این کار دقیقاً کی تموم می شه. اما می خواستم یه مطلب دیگه رو بگم.

معمولاً همه از نفوذ و قدرت سیاسی بسیار زیاد اسرائیل صحبت می کنن. درسته، من هم این رو به چشم می بینم: خانم مرکل همزمان با آغاز حمله هوایی به غزه صریحاً گفت که ما در این جنگ از اسرائیل حمایت می کنیم. آمریکا، اروپا، روسیه و حتی کشورهای عربی به صورت مستقیم و غیرمستقیم دارن از اسرائیل حمایت می کنن. پس این نفوذ سیاسی واقعاً وجود داره و مؤثره.

اما آیا جنگ با اسرائیل به (معنای نظامی و نه اقتصادی و سیاسی) غیرممکنه؟ اولین چیزی که برای جنگ لازمه، سربازه. اسرائیل چند تا سرباز داره؟ اصلاً چقدر جمعیت داره؟ با یه جستجوی کوتاه پیدا کردم: 7 ملیون و سیصد هزار نفر، یعنی یک دهم جمعیت ایران. 76درصدشون یهودی هستن، و اگر فرض کنیم فقط یهودی ها حاضرن به خاطر حفظ یک حکومت یهودی بجنگن، بیش از 5 ملیون نفر باقی می مونه. متأسفانه هرم جمعیتی اسرائیل رو ندیدم، اما همین رشد جمعیت 2.4 درصدی نشون می ده که احتمالاً تعداد زیادی کودک و نوجوان در این کشور زندگی می کنن. ضمناً امید به زندگی در اونجا به طور متوسط 80 سال هست که این هم نشون می ده جمعیت سالخورده ها باید زیاد باشه. حالا زن ها و بچه ها و سالخورده ها رو از اون پنج و نیم ملیون کم کنیم، چند تا سرباز باقی می مونه؟ اصلاً آیا همین تعداد باقی مانده حاضرن برای کشورشون جون بدن؟ مثلاً مهاجری که چند ساله به اونجا مهاجرت کرده، اونقدر علاقه به اون خاک داره که جونش رو فدا کنه؟ کسی که به امید زندگی بهتر، از یه گوشه دنیا خودشو رسونده، آیا موقع جنگ دوباره مهاجرت نمی کنه؟ به فرض محال اگر همه ی یهودیان دنیا هم بسیج بشن، چند تا سرباز واقعی از بین 9ملیون یهودی خارج از اسرائیل می شه جمع کرد؟ خیالتون از بسیج شدن ارتش های اروپایی هم راحت باشه، من جوون های اینجا رو می شناسم. اوباما هم بعیده جبهه ی سوم جنگ رو برای آمریکا باز کنه.

اینا رو گفتم که فقط ضعف نیروی انسانی اسرائیل رو نشون بدم. بمب قوی و تکنولوژی پیشرفته هم در جای خودش محترم(!) اما نمونه ی خوبش رو در دو طرف ایران خودمون می بینیم: نیروهای ناتو و آمریکا با بیشترین تعداد سرباز ممکن و با بالاترین فناوری ها، باز هم امیدی به پایان جنگ ندارن.

به هر حال موضع من اینه که اسرائیل ضعیفه، حداقل ضعیف تر از اون چیزی که همه فکر می کنن. تازه وارد بحث قدرت اقتصادی و مجموع تولید ناخالص داخلی و... نشدم. به نظرم تا همین جا کافیه.


نظرات 5 + ارسال نظر

اووو چقدر پست نوشتی تا من غافل شدم! آفرین، قدرت تحلیل پسرمون خیلی بالا رفته، ماشالا از وختی رفته فرنگ حسابی همه فن حریف شده :دی
نگا، اون پستم خیلی هم خوبه و مفاهیم عمیق فلسفی در خودش نهفته داره. بعدش اینکه این فید اینجا چی بود آخرش؟ من چرا نمی تونم بفهمم آیا؟

اگه هزار تومن هم بهم بدین، تمام سیاست های آمریکا و منطقه رو براتون تحلیل می کنم! بدو بدو زنبیل بیار... تحلیلی هزار تومن...

http://ahmad057.blogsky.com/Rss.bs
می تونی اون دکمه ی نارنجی RSS بالای ساعت عقربه دار سمت چپ صفحه رو کلیک کنی.

محمد حسن 1387/10/13 ساعت 18:01

الله اکبر الله اکبر

مرگ بر ضد ولایت فقیه

درود بر رزمندگان اسلام

مرگ بر آمریکا

مرگ بر شوروی !!!!؟؟؟؟

مرگ بر اسرائیل، انگلیس، آلمان، فرانسه...
مطمئنم که بالاخره شماها رو به راه راست هدایت می کنم.

چاقو 1387/10/15 ساعت 18:55

احمد جون دیشب خوابتو دیدم! بگو خیر باشه ایشالا. فکر کنم علتش این بود که روزش به این فکر می‌کردم که بچه‌هایی که خارجه هستند (از جمله خودت!) تو این تعطیلات خارجی‌ها که همشون رفتند پی خوشی خودشون، تنهایی چیکار می‌کنند؟ ها؟ چیکار می‌کنی؟ حوصلت سر نمی‌ره؟ البته یک کمیشو اینجا نوشته بودی.

در مورد نوت‌پد، تکنولوژی‌های بهتر و جدیدتر هم هستا! مثلاً OneNote که برای مایکروسافته، و کلی Firefox Add-on برای یادداشت گذاشتن.

من می گم اینقدر در مورد خارجی ها خواب و خیال نکنین، باز تو می گی خارج رفته ها تو تعطیلات چی کار می کنن؟! ولشون کن اونا رو...

حوصله ی بالا اومدن نرم افزارهای مایکروسافت رو ندارم. دارم add-on ها رو امتحان می کنم. دستت درد نکنه.

چاقو 1387/10/15 ساعت 18:58

در مورد اسرائیل هم خوب نوشته بودی. موافقم. اما به نظر من بهانه دادن دست اسراییل و جنگ راه انداختن اتفاقا باعث قوی‌تر شدنش می‌شه. هر چی منطقه ساکت‌تر باشه برای اسراییلی ها بدتره. به خاطر همین اگه من جای حماس بودم این روش رو در پیش نمی‌گرفتن.

آره. پست بعدی رو داشته باش.

محمدحسین 1387/10/17 ساعت 13:40

منم با لیلا موافقم، ماشاالله ماشاالله قدرت تحلیلت فوران کرده اونجا. حیف که دیر شده وگرنه پروژه پایانیمم می‌دادم تحلیل کنی. :)
ها اینم بگم که خیلی بهت حال دادم تو این وضع بی‌وقتی و ارائه پروژه پایانیو اینا اومدم اینجارو خوندمو کامنت گذاشتم. بورو حال کن و قدرمو بدون. ;)

ما افتخارمونه... ممدُسین خوانندمونههههه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد