بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

یخبندان


سلام بر دوستان. به گرمای وجود شما نیازمندیم!


باورتون نمی شه: من یک ساعت پیش در سرمای منفی شانزده درجه از دانشگاه اومدم خونه! -16!! منفی! شونزده!! خدا رو شکر که زنده موندم. به قول طلا اگه این سرما رو رد کردی، یه پیام بده که بدونیم زنده ای...

سردترین شب همین امشبه. این که رد بشه، کم کم گرم تر می شه، ایشالا قراره دوشنبه ظهر در گرمترین ساعت دوباره به صفر برسیم که مایه ی بسی خوشحالی ست. اما این برف و یخی که من می بینم، و این سرمایی که امسال سر ِ ما اومده، احتمالاً تا آخر آوریل کنار خیابون ها می مونه. اصلاً از این ماه مارچ و آوریل خاطره ی خوشی ندارم. پارسال مرتب تو قطار هانوفر و بعدش هم گوتنیگن بودم و هر بار سگ لرز زدن بعد از پیاده شدن از قطار!


در راستای مباحث پست قبلی، چریک عزیز پست زیبایی نوشتن که فصل الخطاب است و حجت تمام بر ما! ما کی باشیم که بخوایم تحلیل مسائل خاورمیانه بکنیم. الحق که چریک پدر ما بوده در پلی تکنیک.


وقتی گزارش های تلویزیون رو از برف و سرمای سراسری نگاه می کردم، گزارشگری می گفت ترافیک صبحگاهی سبک تر از روزهای معمولی بوده، چون راننده ها در این شرایط ترجیح می دن از وسیله ی عمومی استفاده کنن تا وسیله شخصی شون تو برف گیر نکنه و یا به علت لغزندگی تصادف نکنن.

قربون تهران خودمون برم که تا یه نمه نعمت می باره، حالت بعد از شنیدن آژیر حمله هوایی به خودش می گیره!


قبل از اینکه این بلاگ راه بیفته، سالیان درازی بود که هر سال یه تقویم خوشگل و خوش اندازه پیدا می کردم و خاطراتم رو توش می نوشتم. سررسیدهای سال های قبل رو یه جایی تهران قایم کردم، اما آخریش رو چند روز پیش اتفاقی دیدم... حالی کردم باهاش! چقدر بی سانسور و خوب نوشته بودم. چیزهایی نوشته بودم که مطمئن بودم هیچ احدی نخواهد خواند. یهو دلم خواست که اینجا رو تعطیل کنم و برگردم به همون دوران کاغذ و قلم. نمی دونین چقدر زیبا بود.

به خصوص که حالا بهانه ی تعطیلی موقت هم دستم اومده و فقط منتظر جواب دوستانم هستم...


به نظر شما وقتی در سایت یه دانشکده هنوز نام استادی که یه سال پیش فوت شده، به عنوان دانشیار به اضافه ی سوابق و تألیفات و... به چشم می خوره، چه کار باید کرد؟ من که می گم سایت دانشکده که هیچ، سایت دانشگاه که هیچ، خود ِ دانشگاه رو باید تعطیل کرد!


نظرات 6 + ارسال نظر
آسمان 1387/10/18 ساعت 01:01 http://www.zz87.blogsky.com

سلام
سرمای منفی ۴۰ درجه نکشیدی که به این میگی سرما داداش!!!!!!
یه سری بهم بزن ازت خوشم اومد باهات تبادل لینک میکنم
دوستدارشما خواهشمند آفتاب ::آسمان::
منتظرم هااااااا

قربون داداش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

milad 1387/10/18 ساعت 01:26

salam. dar inke bayad daneshgaah o tatil kard, ke hich shakki nist. kamelan movafegham! :D

می خواین petition راه بندازیم؟! انگار کسی اعتراض نداره...

احمدجان شما خیلی لطف داری. در مورد تعطیلی دانشگاه هم 100 درصد موافقم ;)

ما کوچیک شماییم!

تهرانو مسقره کردی؟ ها ها؟
دلت گرم باشه جوون، اینا که سرما نیست.

نخیر، پسخره کردم!

به منم سر بزنین
ممنون میشم

خب ما حوصله مون سر رفت دیگه

ان الله مع الصابرین!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد