بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

بادها، ابر عبیرآمیز را... ابر، باران حاصلخیز را

این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود

درس های اخلاقی


بازی همینه، برد و باخت داره. بایرن هم در فاصله ی پنج روز، دو بار لوله شد.

اما از اونجایی که می دونم از چند دقیقه پیش تا حالا جمع کثیری طرفدار بارسلونا شدن (مثل زمان جام ملت های اروپا که به حزب باد گفته بودین زِکی!!)، من هم کم نمیارم! چیه داداش؟ خدا رو شکر بایرن اونقدر سابقه قهرمانی داره که طرفداراش عقده ی برد نداشته باشن. ما با این چیزها رومون کم نمی شه.


اما جدا از بحث بایرن، این بارسلون عجب بازی تهاجمی ای می کنه. کاری می کنه که تماشاگر یک لحظه هم حوصله اش سَر نره. عجیبه. همه ی فکرم این بود که مربی چطوری اینها رو آموزش داده؟ دقیقاً کاری رو در زمین انجام می دن که تماشاگر فوتبال لذت ببره.

یه تیم هر چقدر هم خوب نتیجه بگیره، تا زمانی که سریع و تهاجمی بازی نکنه، کسی بهش علاقه مند نمی شه.

راستش این اولین بازی این فصل بارسلون (و حتی بایرن) بود که به طور کامل تماشا کردم. خبر نداشتم که این ها تو زمین چی کار می کنن. اما باید اعتراف کنم که همچین چیزی تا حالا ندیده بود.



درس دوم:

-ادب از که آموختی؟

-از بی ادبان!

به نظر من برای پیدا کردن راه درست زندگی، یک میان بُر خیلی عالی، توجه کردن به تجربیات ناموفق دیگران ِ. از مسائل کوچیک مثل خرید نوت بوک تا مسائل بزرگ و پیچیده مثل ازدواج، با این نسخه قابل حل ِ. باور کنید.

من، خودم این واقعیت رو با تمام وجود درک کردم که حالا دارم به شما هم توصیه می کنم.

البته جمع آوری این تجربیات به همین سادگی نیست. این اطلاعات به تدریج به دست میان. خانواده، دانشگاه، محل کار، سفر و... بهترین محل فراگرفتن این مسائل هستن.


به هر حال من فکر می کنم با همین روش، آدم بسیار موفقی خواهم شد!

حالا شما هم اگه می خواین از من عقب نیفتین...



راستی، پست قبلی هیچ توجهی رو جلب نکرد، آیا!؟ خودم کلی ذوق کرده بودم.


نظرات 2 + ارسال نظر
حنان 1388/01/20 ساعت 11:58

حالا یه کم از این تجربیاتت رو موردی می گفتی ببینم چی شده که اینو میگی؟ بلکه ما هم یه چیزی یاد گرفتیم...
بایرن که باخت (دفعه اول) با بچه ها استخر بودیم. بلا درنگ گفتیم به احمد یه حالی بدیم :دی (البته مطمئن بودم تو یکی از رو نمی ری :دی)

خدمت می رسیم.
نه، ما از رو نمی ریم!

امیرو 1388/01/20 ساعت 12:13

سلام

دقیقا حرف منو حنان زده :دی
اولا میشه یه کم تجربیاتت رو منتقل کنی به دوستانت؟ بالاخره ما نریم سرمون بخوره به سنگ. حالا هر چی هست، از خرید لپ تاپ تا ازدواج، کلا بالاخره لازم میشه دیگه.

حنان راست میگه، گفتش که یه حالی بهت بدیم، البته می دونی که من خیلی اهل فوتبال نیستم :دی

می دونی! پست قبلت رو دیده بودم، البته که جالبه! دقیقا همین رو میگه که انسان چیزی رو که داره نمی بینه و اون چیزی رو که نداره می بینه! همین که اگه اینجاس هوای اونجا رو داره و اگه اونجاس هوای اینجا رو، نه؟!

خدا رو شکر بنده فقط تجربیات موفق دارم، واسه همین چیزی واسه تعریف کردن ندارم! من گفتم برین دنبال بقیه، از من بپرسین که هنر نیست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد